ناگفته های کارگردان کفش های میرزا نوروز از یک قرارداد با سیمین دانشور

به گزارش وبلاگ ساعت، محمد متوسلانی گفت: بعد از آنکه در سال 1364 کفش های میرزا نوروز را ساخت، در پی فراوری فیلمی از رمان مشهور سووشون بوده و حتی اجازه اقتباس آن را از سیمین دانشور می گیرد اما حالا سال ها گذشته و این آرزو برآورده نشده است.

ناگفته های کارگردان کفش های میرزا نوروز از یک قرارداد با سیمین دانشور

به گزارش وبلاگ ساعت، اقتباس های سینمایی یا تلویزیونی از آثار نویسندگان بزرگ معمولا پر از حرف و حدیث بوده و گاهی بجز نقدهای هنری، حاشیه هایی از منظر مالکیت و اجازه برداشت و اقتباس هم برای آن ها پیش می آید.

در روزهای گذشته درباره فیلم سووشون نیز چنین بحثی مطرح شده و بجز نرگس آبیار که از یک سال قبل ساخت سریالی از رمان سیمین دانشور را برای شبکه نمایش خانگی آغاز کرد و چند روز قبل هم پروانه ساخت سینمایی آن را گرفت، گفته می گردد که پیش تر سینماگران دیگری هم درصدد ساخت فیلم از رمان سووشون بوده اند.

یکی از این هنرمندان محمد متوسلانی است که به واسطه همسرش زنده یاد میهن بهرامی - نویسنده، منتقد و نقاش - ارتباط خانوادگی با سیمین دانشور داشت و قراردادی را برای ساخت فیلم سووشون با نویسنده رمان به امضا رساند؛ قراردادی که الان در موزه جلال و سیمین نگهداری می گردد.

  • فیلم قیصر؛ کپی از یک نویسنده ترک بود | ناگفته های بازیگر پیشکسوت درباره فیلم مهم مسعود کیمیایی
  • آخرین خبرها از شرایط اکران فیلم هومن سیدی | مشکل فنی بود حل شد

این بازیگر و کارگردان در گفت وگویی به توضیح چگونگی آشنایی خود با سیمین دانشور پرداخت و اینکه چرا ساخت فیلم سووشون را به خاتمه نرساند. او در تمام مدت صحبت خود با احترامی خاص از سیمین دانشور یاد و او را خانم خطاب می نماید.

رمان ماندگار سووشون اثر زنده یاد سیمین دانشور

محمد متوسلانی آشنایی با سیمین دانشور و ارتباط صمیمانه خانوادگی را به واسطه نقدی می داند که همسرش بر کتاب او نوشته بود. آغاز ارتباط ما از جایی بود که خانم دانشور سووشون را منتشر کرد و همسر من نقدی نوشت که در گروه ادب رادیو، برنامه ای مرتبط با نقد آثار ادبی پخش شد. بعد از آن یک نفر که سووشون را به زبان لهستانی ترجمه نموده بود با خانم تماس گرفته بود و می خواست این نقد را ابتدای کتاب خود منتشر کند.

خانم دانشور هم با همسر من تماس گرفت و این اولین تماس شان با خانواده ما بود و بعد از آن دیگر رفت و آمد ما ادامه پیدا کرد. ایشان کفش های میرزا نوروز را که ساخته بودم، دیدند و خوششان آمد. درباره دیگر آثارشان هم، در آن دوران که نقد پیدا نمی شد من نقدهایی را می گرفتم و به منزل ایشان می بردم. خلاصه تا آخر عمرشان برای ما مثل یک فامیل نزدیک بود و غالبا همدیگر را می دیدیم و برای من جایگاه ویژه ای داشتند و حتی همسرم به ایشان مادر می گفت.

او اضافه نمود: از حضور سیمین و جلال در خانواده اش یادگاری هایی برایش به جای مانده و دانشور عصای جلال آل احمد را به همراه یک پیپ به متوسلانی داده بود که او هم، آن ها را به موزه جلال و سیمین اهدا می نماید.

در ادامه به ماجرای ساخت فیلم از رمان سووشون رسیدیم و زمانی که متوسلانی با خانم قراردادی در سال های 65-1364 داشت. قراردادم را به موزه جلال و سیمین تحویل دادم تا در آنجا به نمایش گذاشته گردد. داستانش هم این بود که من خیلی تلاش کردم فیلمی را از رمان سووشون بسازم. با تهیه نماینده های مختلفی صحبت کردم، حتی با تلویزیون مذاکره کردم که نسخه سریالی آن ساخته گردد ولی هیچ کدام به نتیجه نرسیدند.

ساخت اثری تصویری از سووشون خیلی سخت بود چون هزینه ساخت آن بسیار زیاد می شد ضمن اینکه به هر حال روی فیلم و داستان حساسیت زیادی هم وجود داشت و باید با دقت کار می شد. این، چیزی نبود که آن را آغاز کنیم، بعد در میانه راه به مشکل بخوریم و بخواهیم از بخش هایی کوتاه بیاییم یا کار را سرسری تمام کنیم. ساخت فیلم از سووشون مسئولیت سنگینی داشت و در نهایت شرایط برای من مهیا نشد.

زنده یاد سیمین دانشور

با این حال آنطور که متوسلانی گفته در همان دورانی که او مجوز ساخت فیلم را از سیمین دانشور گرفته بود افراد دیگری هم تمایل به ساخت داشتند. یکی از کسانی که می خواست از این داستان فیلم بسازد یک کارگردان ایتالیایی بود که آقای مهاجرانی - وزیر وقت فرهنگ - واسطه بود و به خانم معرفی کرد. خانم هم به من گفتند و من چون می دانستم اینجا تهیه نماینده پیدا نمی گردد، در پی این بودم که ایشان موافقت نمایند تا آن کارگردان ایتالیایی اجازه ساخت بگیرد، ولی همسرم که در آن موقع قرار بود در پروژه با من همکار باشد و بخش زیادی از طراحی ها بر عهده اش بود به خانم گفته بود که موافقت نکند و ایشان هم اجازه ندادند.

در یک زمان دیگر هم آقای داوود ملاپور - کارگردان فیلم شوهر آهو خانم - که فکر می کنم هنوز در لندن باشد، با من تماس گرفت و می خواست این فیلم را بسازد که من مخالفتی نداشتم و با خانم صحبت کردم. آقای ملاپور نماینده ای در تهران داشت به نام آقای محمد بلوری که نویسنده مطبوعات بود، آن ها آمدند و قراردادی با خانم دانشور بستند. در واقع من انصراف دادم و قرارداد با آن ها منعقد شد اما آقای ملاپور همه نتوانست فیلمی از سووشون بسازد و فیلمنامه ای را هم که آقای بلوری نوشت نپسندید. در یک مقطع هم خانم رخشان بنی اعتماد می خواست این فیلم را بسازد که نشد. یک بار هم در همان دورانی که خودم دنبال ساخت فیلم بودم آقای فرمان آرا پیام داد که می خواهد این داستان را بسازد و حتی به من پیشنهاد داد که نقش یوسف را خودم بازی کنم ولی من گفتم می خواهم خودم فیلم را بسازم .

خلاصه که ماجراهای زیادی را پشت سر گذراندیم تا امروز که نمی دانم خانم آبیار امتیاز ساخت فیلم از این کتاب را از چه کسی گرفتند، چون تا جایی که می دانم یک قرارداد مکتوب بین خانم دانشور و آقای ملاپور وجود داشت و پولی هم رد و بدل شده بود. این مورد را خانم دانشور به من سپرده بودند که برای یک بار استفاده از داستان برای ساخت فیلم، مبلغ 20 میلیون تومان را پیشنهاد دادم. 10 میلیون تومان داده شد و قرار بود 10 میلیون تومان دیگر هم موقع آغاز فیلم داده گردد ولی قرارداد همانطور باقی ماند و خبر ندارم بعدها دیگر چه اتفاقی افتاد.

متوسلانی که فیلمنامه سینمایی سووشون را خودش نوشته بود، در خاتمه درباره ساخت نسخه سینمایی و سریالی سووشون به وسیله نرگس آبیار گفت: وصی خانم دانشور، خانم لیلی ریاحی دخترخوانده ایشان بود که اگر قراردادی بسته شده، ممکن است از طرف ایشان بوده باشد یا اینکه ممکن است با آقای ملاپور صحبتی شده باشد که در هر صورت من بی اطلاعم.در نهایت هم ساخت این فیلم برای من آرزویی بود که متاسفانه شرایط آن پیش نیامد.

منبع: همشهری آنلاین

به "ناگفته های کارگردان کفش های میرزا نوروز از یک قرارداد با سیمین دانشور" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "ناگفته های کارگردان کفش های میرزا نوروز از یک قرارداد با سیمین دانشور"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید