ولنتاین؛ تهاجم یا کمبود فرهنگی؟

به گزارش وبلاگ ساعت، ولنتاین یا روز عشق دیگر برای کمتر کسی ناشناخته مانده است. به هر حال حداقل یک دهه از شیوع عمر این پدیده فرهنگی در جامعه شهری ما می گذرد و دراین مدت، جای خود را حسابی در بین نوجوانان، جوانان و حتی تعدادی از پا به سن گذاشته ها، باز نموده است.

ولنتاین؛ تهاجم یا کمبود فرهنگی؟

ولنتاین سنتی است که ریشه ایرانی و حتی شرقی ندارد، بلکه دقیقا از دل غرب از ایتالیا و از تاریخ امپراتوری روم و تاریخ مسیحیت سربرآورده است. زمانی که امپراتور روم عواطف و احساسات عاشقانه را مانع بزرگی برای داشتن سپاهیانی قوی و متمرکز می دید، دستور ممنوعیت ازدواج جوانان را صادر کرد تا آنها بدون هر تعلق خاطری در خدمت سپاه و امپراتوری باشند اما در این میان کشیشی کاتولیک موسوم به سنت ولنتاین برخلاف دستور حکومتی، دختران و پسران جوان عاشق را مخفیانه به عقد هم درمی آورد به همین جرم هم محکوم به خیانت و در 14 فوریه سال 269 میلادی اعدام شد.

سال ها بعد یکی از اسقف های کلیسای روم، این روز را به عنوان روز بزرگداشت سنت ولنتاین گفت و به روزی برای ابراز عشق و تبادل پیغام های عاشقانه تبدیل شد و به تدریج این روز با نام روز عشق جای خود را در کشورهای اروپایی و آمریکایی باز کرد. روزی برای ابراز علاقه، عشق و محبت به کسی که دوستش داریم. روزی برای دادن گل رز سرخ به معشوق و روزی برای یادآوری عشق و صمیمیت به عزیزان.

روز ولنتاین یا روز عشق آرام آرام مرزها را در نوردید و به واسطه گسترش راه های ارتباط جهانی اعم از ماهواره و اینترنت به شرق و از جمله به ایران وارد شد. تقریبا در نیمه دهه 80 بود که جشن ولنتاین کم کم در بین طبقه متول تر جامعه شایع شد اما رفته رفته در گروه های کم درآمدتر هم رواج پیدا کرد به طوری که دختران و پسران نوجوان و جوان که هنوز از خانواده پول توجیبی می گیرند، مجبور می شوند از دو سه ماه قبل پول هایشان را پس انداز نمایند تا بتوانند بهترین هدیه را برای روز ولنتاین تهیه نمایند. در همین روزهاست که بازار خرس های بزرگ و کوچک رنگی رنگی، جعبه های متنوع شکلات، گل سرخ و زینت آلات داغ می گردد.

عمده جامعه شناسان و فعالان رسانه ای در سال های اخیر ضمن وارداتی خواندن ولنتاین سعی داشتند این سنت نوپای غیر ایرانی را در چشم جوانان ایران کم ارزش نمایند. ناگفته نماند که محدودیت و ممنوعیت برگزاری ولنتاین تنها مختص به ایران نبود، بلکه کشورهای همسایه مثل ترکیه، عربستان، مالزی، پاکستان محدودیت هایی را اعمال کردند. حتی در عراق، داعش برگزارنمایندگان ولنتاین را به اعدام و مرگ تهدید کرد.

به هر حال چه خوشمان بیاید چه بدمان بیاید، این پدیده فرهنگی با ریشه های غربی، جای به نسبت قابل توجهی برای خود در میان جوانان بزرگ نموده و و هر ساله عده ای دوست دارند در چنین روزی جشن کوچکی برپا نمایند. در سال های اخیر، حتی ابلاغ بخشنامه های نیروی انتظامی به اصناف مختلف، مبنی بر برخورد با خریداران و فروشندگان محصولات ولنتاین، سدّ رسوخ روز عشق در ایران نشد.

البته شاید همین فرایند بود که باعث شد دست آخر نیروی انتظامی هم اعلام کند که ولنتاین یک موضوع اجتماعی است و اولویت ما این است که مسائل اجتماعی به شکل اجتماعی حل و فصل گردد.

چرا ولنتاین در ایران شایع شده است؟

برآورده کردن احتیاجی از احتیاجهای انسان دلیل پذیرش فرهنگ های غیر خودی است. بر اساس مقاله اشاعه فرهنگی و فرهنگ پذیری نوشته سمانه نیکنام، آن دسته از عناصر فرهنگی، جهانی می گردد که احتیاجی از احتیاجهای انسان را برآورده کند، بنابراین دلیل رشد و رواج فرهنگ ولنتاین در ایران آن است که احتیاجی را پاسخ می دهد، از این موقعیت با عنوان خلأ فرهنگی یاد می گردد. با این نگاه، پذیرش پدیده های فرهنگی به دلیل کمبود یا خلأهای فرهنگ خودی است و طبیعتاً پذیرش فرهنگ جدید با هدف جبران آن خلأ است.

شاید برای بسط این دیدگاه لازم باشد مفهوم جهانی شدن را پیش بکشیم. جهانی شدن یعنی تبدیل جهان به یک مکان واحد. بنابر این تعریف، جهانی شدن ارتباطات انسان ها را گسترش می دهد و از این طریق تبادل فرهنگ ها به راحتی میسر می گردد. برای همین است که ولنتاین از یک پهنه فرهنگی محدود به پهنه های دور و نزدیک جهان راه می یابد. فرآیند جهانی شدن به واسطه اینترنت و شبکه های مجازی و ماهواره محقق و در نتیجه فرصت آشنایی و ارتباط انسان ها با فرهنگ های دیگر سهل تر شده است.

شاید همین جاست که مفهوم سوپرمارکت فرهنگی ظهور و بروز می نماید. شرایطی که به دلیل دسترسی به پدیده های متعدد فرهنگی در اقصاء نقاط جهان، انسان ها فرصت شناسایی و انتخاب و اجرای آنها را پیدا می نمایند. البته از این فرایند گاه با عنوان تهاجم فرهنگی یاد می گردد که که شاید اصطلاح علمی و دقیق تر آن استعمار فرهنگی است که تقریبا از اواخر 1980 محور آنالیز جامعه شناسان و دانشمندان علوم سیاسی نهاده شد تا گسترش جنبش های اجتماعی-فرهنگی را به وسیله تکنولوژی های ارتباطی آنالیز نمایند.

برگزارنمایندگان ولنتاین به خود عنصر فرهنگی ولنتاین اعتماد نموده اند، نه به عرضه نمایندگان غربی آناما بر اساس نتایج تحقیقی تحت عنوان آنالیز جامعه شناختی ولنتاین در میان جوانان تهران برگزارنمایندگان ولنتاین به خود عنصر فرهنگی ولنتاین اعتماد نموده اند نه به عرضه نمایندگان غربی آن. یعنی برگزارنماینده های ولنتاین معتقدند با اینکه ریشه ولنتاین غربی است اما می تواند در سایر جوامع، کشورها و فرهنگ ها هم مورد استفاده قرار گیرد.

دقت داشته باشیم که شاید یکی از دلایل جذابیت و رواج ولنتاین ریشه در تغییر ساختار روابط اجتماعی جنس مخالف در ایران دارد. به هر حال حداقل در دو دهه اخیر ارتباط جنس مخالف تنها محدود به ازدواج نیست.

البته در سال های اخیر ارائه آلترناتیو، چاره مقابله نرم با ولنتاین و جلوگیری از ترویج آن دانسته شده است. برای همین هم سعی شده با گشتی در میان اسطوره های ایرانی سپندارمذگان را جایگزین ولنتاین نمایند. در سال های اخیر هم تعدادی از جوانان ایرانی که نسبت به تاریخ باستان ایران حبّ و علاقه ای دارند، در این روز پیغام تبریک عاشقانه برای دوستان و عزیزان خود می فرستند. با این وجود سپندارمذگان هنوز نتواسته جایگزین مناسبی برای ولنتاین باشد.

ضمن آنکه بنا به گفته ابوالقاسم اسماعیل پور یکی از استادان دانشگاه بهشتی، سپندارمذ، در اساطیر ایرانی ایزدبانوی زمین، کشاورزی و رشد نباتات است و همین طور دختر هورمزد به شمار می آید. این فرشته در ایران باستان پرستیده می شد و طبعا فرشته عشق است؛ اما آن را با ولنتاین نمی توان ارتباط داد. ولنتاین صرفا به عشق مربوط است، اما سپندارمذ با الهه مادر و ایزدبانوی زمین گره می خورد و بیشتر جنبه زایش و عشق مادر دارد.

در چنین شرایطی که جوانان نسبت به ولنتاین اشتیاق دارند، چه باید کرد؟ شهلا کاظمی پور جامعه شناس با اشاره به اینکه ولنتاین روز عشق و عشاق و روز محبت است، به وبلاگ ساعت می گوید: این عشق می تواند زمینی یا خدایی باشد. عشق مادر به فرزند، عشق به دوست صمیمی یا معشوق. بنابراین نفی ولنتاین باعث حذف این فرهنگ در میان جوانان نمی گردد.

وی در پاسخ به این پرسش که آیا ولنتاین مصداق تهاجم فرهنگی است؟ این طور شرح می دهد که درست است که ما ایرانی هستیم و در یک کشور اسلامی زندگی می کنیم اما در عین حال انسان هستیم و همه انسان ها احتیاجهایی دارند که ربطی به غرب و شرق جغرافیایی ندارد. احتیاج به عشق و محبت یکی از این احتیاجهاست. چنین روزی در غرب شکل گرفته و به کشورهای دیگر هم وارد شده است.

چرا انتقال دانش، ابداعات و ابتکارات تکنولوژیکی غرب به ایران را تهاجم قلمداد نمی کنیم و با جان و دل آن را وارد کشور می کنیم، بنابراین اگر قرار بر نفی غرب است، باید استفاده از دانش و فناوری غرب هم نفی گردد. چطور گوشی موبایل یا اتومبیل آخرین مدل ساخته غرب را نفی و با آن مقابله نمی کنیم و آن را تهاجم نمی دانیم اما وقتی به رد و بدل شدن فرهنگ ها که می رسیم بحث تهاجم فرهنگی مطرح می گردد. از نظر من شکل روبروه با ولنتاین غلط است.

این جامعه شناس معتقد است: مسؤولان فرهنگی نمی توانند با فکر و سیاق خود درباره همه مسائل تصمیم گیری نمایند و آن را به بقیه تجویز و دیکته نمایند. ذائقه جوانان با مسئولان متفاوت است. معمولاً مدیران با سن و سال بالاتر و با مشی متفاوت سعی دارند موضوع دیگری را دیکته نمایند و این جواب نمی دهد.

پیشنهادم این است که مسؤولان فرهنگی ضمن مشورت با جامعه شناسان جوان و دست اندرکاران هنر و فرهنگ کشور و همچنین مطالعات علمی دقیق، دستاوردهای فرهنگی داخلی را برجسته نمایند به جای اینکه عناصر فرهنگی را نفی نمایند.

حسین حجت پناه - جامعه شناس فرهنگی - نیز با بیان اینکه نامگذاری روزی به نام عشق هم خوب است هم ضرروی، تصریح می نماید که ما در یک جامعه نسبتاً آنومیک (آشفته، زندگی می کنیم و در نتیجه تناقض هایی در مباحث فرهنگی شکل گرفته است. برای مثال نوجوانان در مدرسه ها، با نمادها، توصیه هایی و نظام تربیتی روبرو هستند که شاید با زندگی خانوادگی یا برداشت های آنها از جامعه تناسب زیادی ندارد و گاه حتی این برداشت ها مخالف و متضاد هم است.

در این شرایط هیچ هنجاری قالب نیست، بلکه نوعی سردرگمی نسبت به ابعاد مختلف زندگی بشری وجود دارد. در نتیجه دچار افراط و تفریط در تعریف مفاهیم هستیم. به طوری که در مقطعی هر گونه عشق و علاقه دو جنس مخالف انسانی را شیطانی، زمینی و پَست می شماریم. گاهی هم با رفتاری افراط گرایانه به عشق های زودرس دوره نوجوانی بها می دهیم و آن را محترم و معتبر می دانیم که نمونه شاخص آن در بعضی سریال و فیلم های سینمایی بروز می نماید.

دقیقاً در چنین شرایطی که جامعه سرگردان و آنومیک است، می بینیم که تصمیم گیری های کلان به جای آنکه بر اساس نگاه علمی و برآمده از پژوهش های علمی باشد؛ بر مبنای پشت میزنشینی هاست که از واقعیت جهانی و جامعه ما دور است و عاملان آن آمال و رویاهایی را بدون توجه به واقعیت ها دنبال می نمایند. با ولنتیان بدون دلیل خاصی مقابله می کنیم و گمان می کنیم با دستور، بخشنامه، سختگیری و برخورد می توان در برابر یک امر اجتماعی ایستادگی کرد.

ایراد اصلی به وارداتی بود ولنتیان است؛ حجت پناه به عنوان جامعه شناس فرهنگی در این باره ضمن انتقاد عملکرد مدیران فرهنگی کشور به وبلاگ ساعت، می گوید: مسئولان فرهنگی در سال های اخیر هیچ اهتمامی برای به رسمیت شناختن روز عشق ایرانی هم نداشته اند. تاریخ کشور با سه مفهوم ایرانیت، اسلامیت و تجدد روبرو بوده و با ورود اسلام مراسم و آیین هایی که در ایران باستان جود داشت و با اسلام مخالفتی نداشت، به رسمیت شناخته شد. در سنت های باستانی ایران عشق صندلی بالایی دارد و از آنجا که مدیران فرهنگی هیچ اهتمامی برای به رسمیت شناختن روز عشق ایرانی نداشته و ندارند؛ باید کمی به صداقت آنها در مخالفت با ولنتاین شک کرد.

فراموش نکنیم که نفی ولنتاین تنها موجب جدایی تصمیم گیران فرهنگی از جامعه شده است. به نظر، باید قبول کنیم که روز عشق روزی برای شادابی و برای تجدید عهد و بروز عواطف انسانی است. باید برای عشق زمینی اعتبار قائل باشیم و بدانیم که شاید به دلیل همین نفی و انکارهاست که جامعه پذیری ما در حیطه عشق هم دچار اشکال است. روز عشق بهانه ای است که فضای آموزشی و فرهنگی در کشور برای بیان دغدغه های اجتماعی و روانشناسانه وجود داشته باشد.

منبع: خبرگزاری ایسنا

به "ولنتاین؛ تهاجم یا کمبود فرهنگی؟" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "ولنتاین؛ تهاجم یا کمبود فرهنگی؟"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید